- روانشناسی و تربیتی, هنر و معماری
- ۲۰ اسفند ۱۳۹۳
- بازدید: 2081
- ۰ دیدگاه
شماره پروژه : 46
عنوان پروژه : بررسی دوره پست مدرن و سیر تحولات پست مدرن
تعداد صفحات : 127
شرح مختصر پروژه : از آنجا كه موضوع اين پروژه بررسی دوره پست مدرن و سیر تحولات پست مدرن می باشد و حول محور سير تحولات طراحي صنعتي در دورهي پست مدرن ميگذرد،پس بخش اهم مطالب در بيان تحولات اين دوره خواهد بود. اما به دليل اينكه پست مدرنيسم سبكي التقاطي است و با رجوع به دورههاي ماقبل خود سعي در معنايابي و شكل دهي به ساختار خود دارد، از اين رو به ناچار مجبور به شاخت ريشهها و تحولاتي خواهيم بود كه بستر اجتماعي، فرهنگي و هنری پست مدرن را پايه ريخته و در غناي آن مؤثر بودهاند.
در بخش اول این پروژه سعي شده با ساختاری منظم و در نهايت خلاصهسازی با جداولی كه خواهيم ديد نشان دهيم كه ساختار انديشه و تجربه بشر از آغاز تا ظهور سبك پست مدرن دارای چه خصوصيات و منطق عملي بوده است. از آنجا كه تمامي جنبشها و سبكهاي هنری تحت تأثير عوامل گوناگونی همچون، تحولات سياسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، توليدی و تكنولوژيكی و... قرار دارند و در اين بسته ظهور و امكان بروز مييابند پس در بخشهايی به توجيه اين اثرات بر روی بدنة طراحی صنعتی پرداخته شده است.
مفاهيم دانش در يونان باستان، تا حدی از مفاهيم امروزين متفاوت بودند. ارسطو دانش زيادی به عمل آورد تا آنها را نظاممند سازد. به بيان ساده، وي بين سه مؤلفه مرتبط و در تعامل با سه عمل مختلف دانش تمايز ميگذارد(Remirez 1988). بايد اهميت اين مورد را كه پراكتيس به عنوان بخش همبسته دانش است را به ياد داشت، اين بدان معناست كه دانش به عنوان يك عمل ملاحظه ميشد و نه يك محصول حاضر و آماده، يعني نوعي فرايند زنده و پوياست و اين بدان معناست كه دانش از طريق يك فرايند تعاملي پيش رونده و بيپايان بين عمل و توانمندي شكل ميگيرد.
در اولين سويه شناختي، اپيستمه توانايي بود كه بدون هيچ انگيزة بيروني درخلق دانش مشاركت داشت، دانش بخاطر خود دانش يعني دانش ناب و بيغرض. در اين توانايي اپيستمه متناظر پراكتيس تئوريا بود. تئوريا اپيستمه را مسلم فرض ميكرد و از طريق اعمال آن، بسط مييافت. و فيلسوف به بهترين نحو معرف آن بود.
شكل دوم دانش هم وجود داشت كه اصطلاحاً «تخته» (techne) و «پوئيسس» خوانده ميشد. تخته توانايي و قابليت به بار آوردن خلاقانة چيزها بود. پوئيسس مشابه دانايي خلاقانهاي بود، كه چيزها را فراهم ميآورد و از اين رو هنرمندان معرف اين شكل ازدانش هستند